دانلود کتاب سایه روشن اثر صادق هدایت
روزبهان مثل اینکه در حال طبیعی نبود از دو سه کوچه تنگ و تاریک گذشت چشمهایش بروشنائی لرزان فانوس خیره شده بود بدون اینکه به اطرافش نگاه بکند. همینکه دم در خانه اش رسید نوکرانش تعظیم کردند و در باغ باز شد. صدای آبشار و هوای نمناک از آن بیرون آمد. زرین کمر غلام مخصوص روزبهان جلو رفت و بی انکه چیزی بگوید کاغذ بسته ای بدست او داد. روزبهان کاغذ را گرفت و مانند اینکه فکرش جای دیگر بود همینطور رفت و زرین کمر بدنبالش افتاد.از دالانهای پیچ در پیچ گذشت جلو در اهینی رسید. زرین کمر انرا باز کرد در سنگین اهنین که روی ان نقش و نگارها و کنده کارهای هندی باز شد. روزبهان داخل تالاری شد و زرین کمر نیز پشت سر او وارد شده در را از پشت بست.
برای خرید کتاب سایه روشن اثر صادق هدایت نسخه چاپی اینجا کلیک نمایید. و برای دانلود رایگان به ادامه مطلب مراجعه نمایید.
اطاق بزرگی مانند حوضخانه پدیدار شد که با چند قندیل از عاج که شیشه های رنگین داشت روشن بود. قندیل های بزرگ و کوچک با روشنایی خفه و مرموز و رنگهای گوناگون حالت با شکوهی باینجا داده بود. بالای اطلاق مجسمه بزرگی از مفرغ به بلندی دو گز گذشاته شده بود که بودا بحالت نشسته نشان می داد و چشمهای او که از یاقوت بودا بحالت نشسته نشان می داد و چشمهای او که از یاقوت بود با رنگ آتشین میدرخشید.
صورت او تو دار مرتب و شبیه حجاریهای هندی بود که چهار زانو نشسته بود با شکم بزرگ جلو امده و دستهایش را روی زانویش گذاشته بود. ابروهایش بارزیک بینی کوچک و حالت چشمهایش مثل این بود که در فضای تهی نگاه میکرد و لبخند تمسخر امیز لبخند فلسفی روی لبهایش خشک شده بود. مثل این بود که لحظه های خوش زندگیهای پیشین خود بیاد میاورد و دو شیار گود کنار لبهایش افتاده بود.
دیدگاهها
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا