دانلود کتاب کیمیای سعادت اثر امام محمد غزالی طوسی
محمدغزالی در تاریخ چهارصد پنج هجری درشهر طابران طوس چشم برجهان گشود و سال چهارصد هفتاد و هشت یعنی تا سن بیست و هشت سالگی- در طوی و گرگان و نیشابور بفراگرفتن علوم ظاهری پرداخت.هم درین سال خواجه نظام الملک وزیر دانشمند و دانش دوست ملکشاه سلجوقی را باوی ملاقاتی دست داده شیفته پایه فضل و دانش وی گشت و تا سال چهارصد و هشتاد و چهار در دربار سلجوقی با منتهای عزت امد و شد داشت و در کارهای بزرگ دخالت می کرد درین سال بخواهش خواجه منصب تدریس مدرسه نظامیه بغداد را برعهده گرفت و تا سال چهارصد هشتاد و هشت در آن مقام که بزرگترین پایگاه علمی آن زمان بود بماند.
همانگونه که خود در کتاب المنقد الظلال مینویسد چون علوم رسمی ظاهری درد درونی اورا درمان نمیکذرد و بچراهای فراوانی که هر متفکر هوشمندی را در دوران زندگی راحت نمیگذارند جوابهای خاطر پسندی نمیداد در ضمن مدت تدریس و پیش از ان بتحصیل فلسفه پرداخت و گفتارهای صوفیان و متکلمان و باطنیان را زیرو زبر کرد و در پایان کار چون از هیچ راه ارامش خاطری برایش فراهم نشد از دستگاه دنیایی و تدریس و منصب سیر امد و حالش دگرگون شد و بناچار از همه چیز چشم پوشید و از بغداد بیرون شتافت و اهنگ شام و حجاز کرد و گشوه ای گرفت و در همین گوشه گیری غزالی دیگری شد که اثارش و بالخصوص کتاب حاضر او را همانگونه بمامعرفی میکنند
برای خرید کتاب کیمیای سعادت نسخه چاپی اینجا کلیک نمایید. و برای دانلود رایگان به ادامه مطلب مراجعه نمایید.
این حال وی تا ده سال یعنی تا چهارصد و نود و هشت دوام کرد و درین سال شوق دیدار زن و فرزند اورا بطوس کشانید و یکسال دیگر همچنان در گوشه عزلت بزیست.
درپایان این سال نیمی باصرار فخرالملک وزیر سلطان سنجر و نیم کمتری بمیل خود تدریس نظامیه نیشابور را پذیرفت ولی غزالی نیشابور دیگر بود و غزالی بغداد دیگر این غزالیی بود که در بوته مجاهدتها و ریاضیتها یازده ساله گداخته شده پاک و بی الایش از کار درامده بود.
زمانیکه از اندیشه سر نیرو میگرفت یکسره بدل پیوسته بود ودرسهاییرا تقریر میکرد که بمکاشفه و مشاهده از استاد افرینش اموخته بود.